۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹

مسابقه محبوب‌ترين كتاب سال 1387


مسابقه محبوب‌ترين كتاب سال 1387
تصورم بر اين بود كه پست قبلي نظرات بيشتري دريافت كند. طي يكي دو سال گذشته بيشتر گپ و گفت‌هاي من با ديگران پيرامون ادبيات امروز ايران گشته. راستش به غير از دو سه مورد محدود بقيه تا سر صحبت باز مي‌شد اولين سوالشان اين بود كه "حالا واقعا به نظر شما نويسنده‌ها، اين چرت و پرت‌هاي بي‌سرو ته داستانه؟" چند بار براي دوستان خارج از كشور ليست كتاب فرستادم و بعد ايميل‌هاي پر از بد و بيراهي دريافت كردم كه " آدم حسابي اين مزخرفات چي بود گفتي من بخونم؟"
بي‌تفاوتي دوستان وبلاگستان به پست قبل را سه جور مي‌توانم تفسير كنم. يا حال اهالي وبلاگستان خراب است، يا اساسا نقد من به ادبيات امروزمان وارد نيست و همان‌هايي كه من ادبيات كم‌عمق و بي‌محتوا مي‌خوانم از ديد اهالي وبلاگستان ارزشمند است و يا اساسا من در انتخاب كتاب اشتباه مي‌كنم و ميان تازه‌هاي نشر بدترينشان را ورق مي‌زنم. مورد اول را كنار مي‌گذارم اما بر سر مورد دوم و سوم حرف دارم.
جامعه ادبي مثل هر جامعه ديگري براي رشدش نياز به فاكتورهاي مختلف دارد. نياز دارد خفه‌‌اش نكنند، توي دهنش نزنند. نياز دارد حمايت مالي شود. نياز دارد سرمايه‌گذار داشته باشد. نياز به تبليغ و ترويج دارد. اما مهمتر از همه آنچه گفتم جامعه ادبي زماني "جامعه" مي‌شود كه در مقابل توليد كننده‌اش انبوهي مصرف‌كننده قرار بگيرد. نويسندگاني كه مخاطب نداشته باشند و مهمتر از آن مخاطبانش لب به سخن باز نكنند، حرف نزنند،جرات نكنند نظرشان را بيان كنند يا اساسا بلد نباشند نويسنده را به نقد بكشند نمي‌توانند به يك "جامعه" تبديل شوند. شبكه نويسندگان بدون شبكه مخاطبي كه اهل تعامل باشد شبكه ضعيف و نحيفي‌ست كه به باد هر سانسورچي رشته‌هايش از هم مي‌گسلد و پاره‌پاره مي‌شود. نويسنده‌اي كه بداند مخاطب دارد به هزار راه متوسل مي‌شود تا اثرش را به دست خواننده‌اش برساند، جرات مي‌كند پاي اثرش بايستد و برايش بها بپردازد. به ميان مردم مي‌رود و بيشتر از آنها و براي آنها مي‌نويسد. از ديد من نويسندگان بي‌مخاطب احساس زنده بودن نمي‌كنند و نويسنده‌اي كه شور زندگي ندارد چه مي‌تواند خلق كند.
قطعا نويسندگان دهه‌هاي اخير ما در عدم جذب مخاطب مقصرند اما جايي بايد اين دور باطل نويسنده درمانده،-‌ مخاطب وامانده شكسته شود. و البته در شرايط فعلي اين مخاطب است كه قدرت بيشتري دارد. هم تعدادش بيشتر است و هم زير بار در بدبختي و فقر نوشتن، زير بار توهين سانسور و زير بار حقارت ورود به باند‌هاي نشر و تبليغ له نشده. به گمانم احياي دوباره همين نفس‌هاي نيم‌بند نويسندگانمان تنها به مدد حضور مخاطبان امكان‌پذير است.
اين مقدمه طولاني را آوردم تا از همه دعوت كنم در مسابقه‌اي كه خوابگرد مطرح كرده شركت كنند. خوابگرد پيشنهاد داده اين بار نه هيات داوران كه مخاطبين ادبيات، پراقبال‌ترين اثر سال 1387 را انتخاب كنند. متن كامل فراخوان خوابگرد را در ادامه اين پست مي‌آورم. خوبي پيشنهاد خوابگرد اينست كه در انتهاي فراخوان ليستي از كتاب‌هاي منتشر شده سال 87 در حوزه ادبيات را آورده. همه ما فرصت داريم به عنوان مخاطب از ميان آنهايي كه خوانده‌ايم سه كتاب انتخاب كنيم. و فرصتي داريم تا حداقل چند كتاب منتشر شده در سال 87 را ورق بزنيم و به نويسندگانمان بگوئيم به عنوان مخاطب امروز ايران چه مي‌خواهيم بخوانيم و دغدغه ذهني‌مان چيست.
 پي‌نوشت: در ارتباط با اين پست حرف‌هاي اميرحسين يزدان‌بد را هم بخوانيد. 


محبوب‌ترین کتاب داستانی وبلاگ‌نویسان ایران
آیین شرکت در برنامه
۱) هر وبلاگ‌نویس باید حداکثر سه کتاب برگزیده‌ی داستانی خود را از میان آثاری که برای اولین بار درسال ۱۳۸۷ چاپ شده، به ترتیب از یکم تا سوم، در یک پست جداگانه اعلام کند و متن پست را همراه با آدرس مستقل مطلب در وبلاگ، نام وبلاگ (و در صورت تمایل نام خود) حداکثر تا تاریخ پنجم خردادماه۱۳۸۹ به ایمیل shokrollahi@khabgard.com بفرستد.
توجه کنید که برای پرهیز از تغییرات احتمالی در متن وبلاگ، باید اسامی برگزیدگان خود را نیز حتماً در متن ایمیل بیاورید. در غیر این صورت، کتاب‌هایی که در نخستین مراجعه به وبلاگ دیده شوند، در لیست نهایی ثبت خواهند شد.
۲) کتاب یکم سه امتیاز، دوم دو امتیاز و سوم یک امتیاز خواهد گرفت، و نهایتاً جمع امتیازها، سه برنده‌ی نهایی را مشخص خواهد کرد.
۳) قرار نیست آثار محبوب خود را به تفکیک مجموعه‌داستان و رمان اعلام کنید. این برنامه فقط برای انتخاب سه کتاب داستانی برتر از دیگاه وبلاگ‌نویسان است. بنابراین اگر وبلاگ‌نویسی سه کتاب برگزیده‌ی خود را به تفکیک مجموعه و رمان یا بدون اولویت ذکر کند، فقط کتاب‌های یکم تا سوم موجود در متن او (به ترتیب) در امتیازگیری شرکت داده خواهد شد.
۴) در ادامه‌ی این فراخوان، فهرستِ کمکی آثار داستانی سال ۱۳۸۷ و فهرستی از برندگان جوایز ادبی غیردولتی آمده است. مجبور نیستید لزوماً از میان این فهرست کمکی کتابی را برگزینید، قرار هم نیست همه‌ی آثار سال ۸۷ را خوانده باشید. فقط کافی ست کتاب محبوب‌تان (حتا اگر یکی باشد)، داستانی ایرانی در حوزه‌ی بزرگسال باشد که برای نخستین بار در سال ۱۳۸۷ منتشر شده باشد.

جزییات بیش‌تر:
۱) منظور از وبلاگ‌نویس، هر کسی ست که در فضای وب صفحه‌ای مستقل با آدرس مستقل برای نوشتن دارد، اعم از وبلاگ، سایت شخصی یا یک صفحه از یک سایت که بشود به صورت اختصاصی به آن لینکِ باز داد.
۲) فقط وبلاگ‌نویسانی می‌توانند در این برنامه مشارکت کنند که دستِ‌کم ده مطلب در وبلاگ‌شان منتشر کرده باشند و از تاریخ ایجاد وبلاگ‌شان نیز دستِ‌کم شش ماه گذشته باشد.
(با توجه به امکان عبور پنهان از این شرط، پرهیز از چنین کاری را به خود وبلاگ‌نویسان وامی‌گذاریم و اگر این خطا آشکار نباشد، بنا را بر اعتماد و راستی می‌گذاریم.)
۳) اگر همت کنید و افزون بر اعلام نام کتاب‌های محبوب خود، از یک خط تا هر قدر در باره‌ی آن‌ها نیز بنویسید، به هدف این برنامه بیش‌تر کمک کرده‌اید.
هم‌چنین اگر افزون بر نام کتاب‌های برگزیده، نام سایر آثاری را که خوانده‌اید، در کنار برگزیده‌های‌تان بنویسید، در معرفی این‌ آثار به دیگران کمک کرده‌اید.
۴) دستِ‌کم باید ۵۰ وبلاگ‌نویس در این «انتخاب عمومی» مشارکت کنند تا شکل رسمی بیابد. در غیر این صورت، نتیجه‌ی نهایی اعلام نخواهد شد.
۵) مهلت شرکت در برنامه، ممکن است تا ده روز بعد از ۵خرداد نیز تمدید شود.
۶) نام و لینک مطلبِ همه‌ی مشارکت‌کنندگان به نام خود ایشان یا وبلاگ‌شان در خوابگرد درج خواهد شد.
۷) این برنامه، جایزه‌ی خاصی برای برگزیدگان نهایی در نظر نگرفته است. در اوضاع کنونی، بهترین جایزه برای نویسندگان آثار برگزیده، نفس مشارکت وبلاگ‌نویسان و اعلام نظرشان است.
۸) اگر این برنامه با موفقیت برگزار شود، دوره‌های بعدی آن در زمانی مناسب‌تر و با ایده‌هایی بهتر برگزار خواهد شد.
۹) این برنامه را وبلاگ «خوابگرد» برگزار می‌کند، هیچ پشتیبان مالی ندارد و میزان موفقیت آن به میزان مشارکت همه‌ی شما بسته است. این برنامه از آنِ وبلاگ‌نویسان فارسی‌زبان است و هرگونه تلاش فرد فرد شما برای رونق بیش‌تر آن، به رونق این جامعه‌ی مجازی و نیز ادبیات داستانی ایران یاری می‌رساند.
شما نیز می‌توانید با انتشار این فراخوان در وبلاگ‌ها یا رسانه‌های دم دستِ خود یا با درج لوگو، به این برنامه کمک کنید.
۱۰) هنگام اعلام اسامی برگزیده، اگر میسر شد، گفت‌وگوهایی کوتاه با نویسندگان آثار نیز در خوابگرد منتشر خواهد شد.
۱۱) شرکت نویسندگانی که خود اثری در سال ۸۷ دارند، به شرط وبلاگ‌نویس بودن‌شان و نیز وبلاگ‌نویسان غیرایرانی که به زبان پارسی می‌نویسند، هیچ منعی ندارد.
فهرست‌های کمکی
یک بار دیگر تأکید می‌کنم که این برنامه برای انتخاب محبوب‌ترین کتاب از میان آثار سال ۱۳۸۷ است و آثاری که احیاناً این اواخر خوانده‌اید و مربوط است به سال ۱۳۸۸، در دوره‌ی بعدی این جایزه قرار خواهد گرفت که امیدواریم در زمانی مناسب‌تر برگزار شود. برای کمک به شما، در ادامه، هم فهرست برندگان و نامزدهای جوایز غیردولتی آمده، هم فهرست تقریباً کامل کل آثاری که در سال ۱۳۸۷ منتشر شده‌اند.
برندگان جوایز ادبی سال
جایزه‌ی نویسندگان و منتقدان مطبوعات:
رمان «نگران نباش» مهسا محب‌علی
مجموعه‌ی «برف و سمفونی ابری» پیمان اسماعیلی

جایزه‌ی هوشنگ گلشیری:
مجموعه‌داستان «آن‌جا که پنچرگیری‌ها تمام می‌شوند» حامد حبیبی و «برف و سمفونی ابری» پیمان اسماعیلی
مجموعه‌داستان اول «آویشن قشنگ نیست» حامد اسماعیلیون و «مرگ‌بازی» پدرام رضایی‌زاده
جایزه‌ی مهرگان:
رمان «مونالیزای منتشر» شاهرخ گیوا و تقدیر از «پری فراموشی» فرشته احمدی
مجموعه‌ی «برف و سمفونى ابرى» پیمان اسماعیلى و تقدیر از «هجوم آفتاب» قباد آذرآیین
جایزه‌ی روزی روزگاری:
رمان «بیژن و منیژه» جعفر مدرس‌صادقی
مجموعه‌ی «برف و سمفونى ابرى» پیمان اسماعیلى
جایزه‌ی ادبیات متفاوت واو:
رمان «دره‌ی پنهان» محمد قراچه‌داغی و تقدیر از «مونالیزای منتشر» شاهرخ گیوا
سایر نامزدهای این جوایز
رمان‌ها:
احتمالاً گم شده‌ام نوشته سارا سالار
روز هزار ساعت دارد نوشته فریدون حیدری ملک‌میان
دو قدم این ور خط نوشته احمد پوری
صورتک‌های تسلیم نوشته محمد ایوبی
نفس تنگی نوشته فرهاد حیدری گوران
مجموعه‌داستان‌ها:
آن‌ها چه کسانى بودند نوشته احمد آرام
در راه ویلا نوشته فریبا وفی
دیوانه در مهتاب نوشته حمیدرضا نجفی
شهر یک‌نفره نوشته مرجان بصیری
یک شب دیگر نوشته محبوبه میرقدیرى
مجموعه‌داستان‌های منتشرشده در سال ۱۳۸۷
۱ـ قباد آذرآیین، هجوم آفتاب، هیلا
۲‌ـ احمد آرام، آن‌ها چه کسانی بودند؟، افق
۳‌ـ مهدی اخوان لنگرودی، الا تی تی، ثالث
۴‌ـ محمدرحیم اخوت، این هم بهار، آگه
۵‌ـ محمدرحیم اخوت، داستان‌های ۸۴، آگه
۶‌ـ پیمان اسماعیلی، برف و سمفونی ابری، چشمه
۷‌ـ حامد اسماعیلیون، آویشن قشنگ نیست، ثالث
۸‌ـ علی الفتی، به روایت دوربین روسی، بوتیمار
۹‌ـ بهاره اله‌بخش، خط ترمز روی گیجگاه زن، رسش
۱۰‌ـ میترا الیاتی، کافه‌ی پری دریایی، چشمه
۱۱‌ـ لاله امینی‌پور، همه‌ی خاک‌های بیابان، رسش
۱۲‌ـ مرجان بصیری، شهر یک‌نفره، ققنوس
۱۳‌ـ احمد بیگدلی، آوای نهنگ، چشمه
۱۴‌ـ احمد بیگدلی، زمانی برای پنهان شدن، آگه
۱۵‌ـ محمدرضا پورجعفری، دیدار با خورشید، نیلوفر
۱۶‌ـ زهره چترچی، ما آدمهای بدی نبودیم، هنرکده
۱۷‌ـ عبدالحسین حاج‌سردار، از پشت شیشه‌ها، خجسته
۱۸‌ـ حامد حبیبی، آنجا که پنچرگیری‌ها تمام می‌شوند، ققنوس
۱۹‌ـ سحرالسادات حدیقه، سرخ سرخ چون انار، نوآور
۲۰‌ـ مجید دانش‌آراسته، خط خوش شهر، افراز
۲۱‌ـ پدرام رضایی‌زاده، مرگ‌بازی، چشمه
۲۲‌ـ غلامرضا رضایی، دختری با عطر آدامس خروس‌نشان، ثالث
۲۳‌ـ محمدآصف سلطان‌زاده، تویی که سرزمینت اینجا
۲۴‌ـ نقی سلیمانی، همه نوع تغییرات دماغ پذیرفته می‌شود، نیلوفر
۲۵‌ـ ناهید طباطبایی، ستاره سینما، خجسته
۲۶‌ـ شهریار عباسی، پیتزای برشته، افراز
۲۷‌ـ نرگس عباسی، خواهرم کلئوپاترا، ثالث
۲۸‌ـ محمدعلی علومی، وقایع‌نگاری بن لادن، هزاره ققنوس، (طنز)
۲۹‌ـ ناصر غیاثی، تاکسی‌نوشت دیگر، حوض نقره
۳۰‌ـ مژگان فرح‌آور مقدم، طنز تلخ شهر شلوغ، مهرتاب
۳۱‌ـ ناهید کبیری، پیراهن آبی، نگاه
۳۲‌ـ محمدرضا گودرزی، اگه تو بمیری، افق
۳۳‌ـ نیما مراقبی، بوی خوش یاس‌های امین‌الدوله، کاوش قلم
۳۴‌ـ مهدی مرعشی، نفس تنگ، چشمه
۳۵‌ـ کیومرث مسعودی، مرگ همین گوشه کنارهاست، افراز
۳۶‌ـ مهدی میرباقری، خیانت و داستانهای دیگر، افراز
۳۷‌ـ محبوبه میرقدیری، یک شب دیگر، روشنگران
۳۸‌ـ حمیدرضا نجفی، دیوانه در مهتاب، چشمه
۳۹‌ـ هادی نودهی، شمایل لرزان قدرت، ققنوس
۴۰‌ـ فریبا وفی، در راه ویلا، چشمه
۴۱‌ـ حسین یعقوبی، محرمانه‌های رومئو و ژولیت، مروارید (داستان‌های طنز)
رمان‌های منتشرشده در سال ۱۳۸۷
۱‌ـ محمدرحیم اخوت، نمی‌شود، آگه
۲‌ـ محمد بهارلو، عروس نیل، آگه
۳‌ـ فرهاد حیدری گوران، نفس تنگی، آگه
۴‌ـ احمد بیگدلی، زمانی برای پنهان شدن، آگه
۵‌ـ غلامرضا رضایی، وقتی فاخته می‌خواند، چشمه
۶‌ـ محمد قراچه داغی، درۀ پنهان، چشمه
۷‌ـ سارا سالار، احتمالا گم شده‌ام، چشمه
۸‌ـ مهسا محب علی، نگران نباش، چشمه
۹‌ـ احمد پوری، دو قدم این ور خط، چشمه
۱۰‌ـ فرهاد حسن زاده، مهمان مهتاب، افق
۱۱‌ـ زهره حکیمی، حال سگ، افق
۱۲‌ـ فریدون حیدری ملک‌میان، روز هزار ساعت دارد، افق
۱۳‌ـ لادن نیک نام، مورچه در ماه، افق
۱۴‌ـ مرجان ریاحی، پرچینی از اقاقیا، مرکز
۱۵‌ـ مرجان شیرمحمدی، این یک فصل دیگر است، مرکز
۱۶‌ـ جعفر مدرس صادقی، بیژن و منیژه، مرکز
۱۷‌ـ فریبا وفی، رازی در کوچه ها، مرکز
۱۸‌ـ محمد ایوبی، صورتک‌های تسلیم، افراز
۱۹‌ـ شهریار زمانی، زنی بدون کیف دستی، افراز
۲۰‌ـ شهریار عباسی، زنی پنهان در میان واژه‌ها، افراز
۲۱‌ـ علی صالحی، مسئله زن ها بودند، ثالث
۲۲‌ـ ناهید کبیری، کشتی ماه عسل، ثالث
۲۳‌ـ مسعود کیمیایی، حسد، ثالث
۲۴‌ـ آنها هیچ از بهشت نمی‌دانند، امین انصاری، ثالث
۲۵‌ـ مهکامه رحیم زاده، چه دیر، ققنوس
۲۶‌ـ عاطفه طیه، کجا می برند درختان مرده را، ققنوس
۲۷‌ـ شاهرخ گیوا، مونالیزای منتشر، ققنوس
۲۸‌ـ نادر وحید، خواب های گمشده، ققنوس
۲۹‌ـ داریوش مهرجویی، به خاطر یک فیلم بلند لعنتی، قطره
۳۰‌ـ ابراهیم یونسی، جنگ سایه‌ها و یک داستان دیگر، معین
۳۱‌ـ خنده را از من بگیر، جواد ماه‌زاده، هیلا
۳۲‌ـ پویا اشتهاردی، خاک، یوشیج (به هم پیوسته)
۳۳‌ـ صادق زیبا کلام، غریب آذری، بیدگل
۳۴‌ـ حسن اصغری، قهقهه‌ی باشکوه، آزادمهر
۳۵‌ـ پرویز رجبی، مارمولک‌ها هم غصه می خورند، اختران
۳۶‌ـ نادره پیشداد، چهارفصل، باغ نو
۳۷‌ـ فاطمه حسن پور، شوکت، روزگار
۳۸‌ـ در من فیلی خفته است، ثنا انصاری، داستان‌سرا
۳۹‌ـ ژیلا تقی‌زاده، جیبی پر از بادام و ماه، حوض نقره
۴۰‌ـ مجید قیصری، شماس شامی، افق
۴۱‌ـ فرشته احمدی، پری فراموشی، ققنوس
۴۲ـ بلقیس سلیمانی، خاله‌بازی، ققنوس

۶ نظر:

درخت ابدی گفت...

یه دلیلش هم اینه که خیلی با پست اول امسالت فاصله افتاد.
با موضوع مخاطب خیلی موافقم. البته حاشیه نشینی ادبیات و اطلاع رسونی ضعیف، تنبلی توی خوندن، و کمبود نقد و معرفی درست رو هم باید در نظر گرفت.
مسابقه ی خوابگرد خیلی عالیه.

ناشناس گفت...

چرا اسمي از بيوتن رضا اميرخاني نيست. اتفاقا او تنها كسي است كه به مخاطب مي‌انديشد

خزر گفت...

پست قبلی رو چند بار خوندم فکر کنم یه علت اینکه نظر دادن به جز اعلام موافق یا مخالف بودن سخت بود اینه که پست قبلی طرح موضوع بود. ولی توی این پست نظر دادن در موردبحث مخاطب بودن به عنوان یکی از ریشه های "سر خوردگی" راحت تره.البته عنوان این پست "ادبیات-قسمت دوم" نیست و شاید قصد از مطرح کردن این موضوع نوشتن از ریشه های سر خوردگی نبودو در ادامه توضیح اینکه چرا پست قبلی بی نظر مونده و چرا ما به این موضوع بی تفاوتیم نوشسته شده (من تو اتصال پارا گراف دوم به سوم سر در گمم)
در مورد "مخاطب بودن" و بحث من با دیگران در مورد اینکه ما باید معاصرای خودمون رو هم بخونیم تجربه منم اینه که با این جمله مواجه میشم که :آخه من برای چی باید این چرت و پرت ها رو بخونم. و به نظرم این یه قهر بچگانه با ادبیاتمونه مثه قهرای بچگانه زندگی هامون ، که هیچ وقت سعی نمی کنیم سامانش بدیم سعی می کنیم فرا موش کنیم ، "سعی می کنیم مخاطب نباشیم".
وقتی ما مراقب ادبیات نیستیم ادبیات ما هم مراقب ما نیست و ما شانس تجربه کردن در ادبیاتی معاصر و فارسی رو از دست میدیم .
______________
از اینکه این موضوع رو مطرح کردین شکفته شدم

خزر گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
نازی گفت...

آخه سوالی پیش می آد. رسالت نویسنده ؛ دغدغه های خواننده اس یا دغدغه های خودش ؟ می شه مثل فیلمهای گیشه ای و فیلمهایی که برای جشنواره ساخته می شن.راستش این سوالیه که من هنوز براش جواب ندارم.
و اما : بدم نمی اومد در این نظر سنجی شرکت کنم. اما قوانین دست و پاگیری داره. اگه می شد فقط ایمیل زد و نظر رو گفت خوب بود. اما اینکه باید یه پست بذاری تو وبلاگت ؛ یه خورده اجباره. شاید من دلم نخواد - بنا به دلایل خودم - کسی بدونه صاحب فلان وبلاگ از فلان کتاب خوشش می آد.
بازم متشکر از پستهای تفکر برانگیزت .

موش کور گفت...

اگر ایشون یا شما می خواید نتایج این مسابقه واقع گرایانه تر باشه باید تمام شرکت کننده ها از لیستی که ایشون دادند مشخص کنند کدوم کتاب هارو اصلا خوندند. بعد مسابقه بین کتابهایی که لااقل پنجاه درصد شرکت کننده ها خوندند برگزار بشه. چون اینطوری ممکنه یه کتاب به هر دلیلی اعم از عدم شهرت نویسنده بگیر تا عدم تبلیغات مناسب و یا انتشارات مناسب و غیره و ذلک اصلا خونده نشده باشه و اسمش در این لیست باشه.

اگر این چیزی که گفتم رو لحاظ کنند اونوقت از نتایج این نظر سنجی میشه یک سری اطلاعات دیگه رو هم استخراج کرد مثل تاثیر نام انتشارات، نویسنده، تبلیغات و غیره روی تعداد خواننده ها.

امیدوارم متوجه منظورم شده باشید.