خبر
زلزله آذربایجان کمتر از یک ساعت بعد از وقوع دراستتوس های کوتاه همراه با یک یا
چند علامت تعجب و سوال روی صفحه فیسبوک ظاهر شد. گروهی از شدت زمین لرزه می
پرسیدند، گروهی از صحت خبر آن و گروهی از علت عدم واکنش خبرگزاریهای رسمی داخلی.
خبر ظرف چند ساعت تایید شد، آمار کشته شدگان و مجروحین حادثه به سرعت بالا رفت و
شک و سوالات اولیه جایش را به دو دسته از واکنشها داد. گروه اول ایرانیان را به
اهدای خون و جمعآوری کمکهای اولیه فرا میخواند و گروه دوم دولت و حکومت را بابت
سکوتش به باد انتقاد میگرفت. سیلی از کارتونهای تبلیغ اهدای خون، لیست مراکز
اهدای خون و گروه های خونی مورد نیاز فضای مجازی را پر کرد. عکسهای پروفایلها کم
و بیش سیاه شد و هر کسی به فراخور سلیقهاش پیام تسلیتی برای آذریها فرستاد.
کارتونهای اهدای خون ظرف بیست و چهار ساعت آرام آرام به حاشیه رفت و جایش را به
کارتونهای دیگری داد که شعار قدیمی دوباره میسازمت وطن را در ذهن زنده میکرد.
کارتون معروف سونامی ژاپن ایرانیزه شده و جای دایره گرد قرمز رنگ وسط تصویر نقشهای
از ایران نشست. عکسهای زلزله بم به عنوان تصاویری از زلزله آذربایجان آپلود شد و فیسبوک
محلی شد برای گله گذاری از پروردگار که چرا همیشه ما؟ مگر ما چه کردهایم؟ حتی پای
نسلها هم به وسط کشیده شد که ای هوار این نسل سوخته چقدر انقلاب و جنگ و زلزله و
ویرانی ببیند؟ گلهگذاریها دیری نپایید و آنها که خونشان به جوش آمده بود اعلام
کردند که ضربالمثل قدیمی ما ایرانیها همچنان به قوت خودش باقیست و الحق که کس
نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. شماره
حسابهای شخصی، نام و آدرس مراکز خیریه و نهادهای غیردولتی سری جدید استتوسهای
فیسبوکی بود. از میان شخصیتهای حقیقی ورزشکارها به میدان آمدند، کریم باقری و علیدایی
برای چند ساعتی قهرمان ملی شدند. ورزشکارانی که مدالهایشان را تقدیم کردند تقدیر
شدند و عکسهای عادل فردوسیپور یکی پس از دیگری لایک خورد. کارتونیستها در طول
سه روز فرصت پیدا کردند کارهای خودشان را عرضه کنند و عکاسانی که پایشان به مناطق
زلزله زده رسیده بود عکسهایی از چادرهای امدادی، گریه و شیون بازماندگان و خرابههای
به جا مانده از زلزله ارسال کردند. اقلیتی در فضای تبدار فیسبوک نوشتند که یادمان
نرود زلزلهزدگان فردا هم به کمک نیاز دارند و بهتر است هیجانمان را کنترل کنیم و
کمی از حس وطندوستی و انسان دوستیمان را برای فردایی نگه داریم که خواهد آمد و
آوارگان در سرمای آذربایجان بیپناه خواهند ماند. در این میان البته گروهی هم دست
به کار تحلیل حوادث شدند. دستهای اعلام کردند که زلزله نتیجه افزایش بیایمانی و
فسق و فجور بوده. دستهای اعلام کردند که این همیاری خودجوش مردم چیزی جز اعلام حضور
دوباره جنبش سبز نیست و گروهی اعلام کردند که ساخت و ساز دوباره اهر و ورزقان
آغازی خواهد بود برای بازسازی کل مملکت! دولت پس همه این مطالب گم شد. انگار
هیچوقت نبوده است.
در این
میان تنها پست فیسبوکی تکان دهنده برای من تصویری از زلزله طبس بود. زیرش چیزی با این
مضمون نوشته شده بود که این عکس زلزله طبس است؛ خانه همان خانه است و آوار همان
آوار فقط عکس امروز اهر رنگیست و این یکی سیاه و سفید. با خودم فکر میکردم تا
زمانی که ما هر روز به احترام "دوباره میسازمت وطن" کلاه از سرمان
برنداریم و به جایش کلاه دیگران را برداریم کاسه همان کاسه است و آش همان آش. چند
دهه بعد باید عکس ویرانههای ورزقان را کنار عکس روستای دیگری بگذاریم و زیرش
بنویسیم این عکس زلزله آذربایجان است. خانه همان خانه است و آوار همان آوار. گیرم
که عکس اهر ...
۱ نظر:
چه گزارش خوبی بود. واکنش ما چیزی غیر از همینهایی که گفتی نیست. مهم نیست موقعیت چی باشه.
ارسال یک نظر