سلام درگاه الهي
حالتان چطوره؟ اميدوارم خستگي رسيدگي به نامههاي سال نو ميلادي از تنتان درآمده باشه و قبراق و سرحال آماده رسيدگي به درخواستهاي اينور زمينيها باشيد. همين اول نامه اين مسئله را روشن كنم كه جانم به فدايتان بعضيها دوبار نامه مينويسند. يك بار سر سال نو ميلادي، يك بار هم عيد نوروز. اين بخت برگشتهها يا سيتيزنهاي آمريكا و كانادا هستند كه در تمام عمرشان بيشتر از پنج شش سال ينگه دنيا زندگي نكردهاند يا مهاجران دوستداشتنيمان كه بيچارهها تكليفشان با روز آرزوي بزرگ و شروع دوباره سال معلوم نيست. جان همان فرشتههاي خوشگلتان اول به نامههاي ما تك عيدها رسيدگي كنيد بعد اگر فرصتي بود به آنها هم بپردازيد. ميدانم نامههايمان كم و بيش شبيه هم است. بنده تكرار مكررات نميكنم، همان عرايض دوستان را دارم فقط خواستم نكات ديگري را هم متذكر بشوم.
قربانتان بروم آن بالا هم كه مثل اين پايين خر تو خر است. به پير به پيغمير ما جهان سوميها انقدر درد و مرض داريم كه وقتي براي سوراخ كردن لايه ازن و از اين حرفها نداريم. باور كنيد انقلاب صنعتي را هم ديگران راه انداختند و فتنه گرم شدن زمين كار انگليسيهاي پدرسوختهست. درگاه الهي جان چرا ما را با چوب ميزني؟ امسال دريغ از يك چس برف. دريغ از يك دل سير باران. دريغ از باد. دريغ از بوي زندگي. مثلا اين گربه وامانده پير چند شكم زائيده چهار فصل است. حالا خشكساليش يك طرف چرا با اين حال خراب سربه سرمان گذاشتيد. به جان همان فرشتههايتان كه قربانشان بروم هر روز صبح بوي بهار ميآمد. چنان بوي بهار ميآمد كه خيال ميكردي به ظهر نرسيده پرندههاي مهاجر برميگردند و همه جا سبز ميشود و شكوفه ها باز مي شوند و... اما خورشيدتان كه به وسط آسمان ميرسيد از زور دود و صدا و كثافت ميخواستي خفه شوي، آنهم چه خفه شدني. شب هم كه ميشد عين افسردههاي مادرمرده زل ميزديم به آن چهار تكه ابري كه معلوم نبود براي چه ميفرستادي. نه زور باريدن داشت، نه توان ايستادن. تا صبح فقط رطوبتش نويد بهار ميداد و صبح عين جن بسمالله ديده ناپديد ميشد. قربان آن درگاهتان بروم اين رسمش نيست. دعايمان را كه مستجاب نمي كنيد لااقل زخممان را نمك نپاشيد.
دوم اينكه قربانتان بروم خودتان بهتر از من ميدانيد كه اينجا بياخلاقي بيداد ميكند. البته بياخلاقي جنسي را نميگويم كه در اين يك مورد چنان تركانديم كه بعدها غربيها از شنيدن روند تغيير روابط جنسي در ايران دهنشان باز بماند. با اين يكي كار ندارم، موضوع كمي پيچيدهست و راستش را بخواهيد گريزناپذير هم هست اما مشكل، اخلاقيات روزمره ماست كه سالهاست به كثافت كشيده شده. اين شاگردهاي من سر كلاس مثل آب خوردن تقلب ميكنند و بعدش هم با افتخار از فعاليت جمعيشان حرف ميزنند. هر كدامشان ميتوانند يك ساعتي در باب هيجان ناشي از تقلب، تبحر در تقلب، ابعاد انساني تقلب، ابعاد اجتماعي تقلب، ابعاد فلسفي تقلب و خلاصه در هر عنواني كه فكرش را بكنيد سنخراني كنند. درس نميخوانند و نمره بيست ميخواهند و برايشان عجيب است چطور من كه پول باباي محترمشان را ميگيرم ميگذارم گوشه جيبم، بهشان كيلويي نمره نميدهم بعد هم كه ميگويم نابرده رنج گنج.. برايم شيشكي ميبندند. البته اين طفل معصومها تقصير ندارند باور كنيد تمام زندگيمان شده همين شيشكيها. همه دست به نقد چند تا شيشكي تپل ته جيبمان هست و تحويل همديگر ميدهيم. جلوي پاركينگ همديگر پارك ميكنيم، ميماليم به ماشين ديگران و ميگذاريم ميرويم، يك جمله راست توي دهنمان نمي چرخد، زيرميزي، روميزي، وسط ميزي، پول چايي، پول نسكافه، مشتلق، نون و پنير بچهها، يه جعبه شيريني واسه خانم خونه ميگيريم و ميدهيم و روي همه اينها يك شيشكي ميبنديم. حالا بيا و بگو آقا جان باور كنيد آب كه سر ميرود از يك جايي قلقلش شروع شده بود ديگر. قربانتان شوم يك سري چوب و چماق دست آن دو فرشتهات كه سر شانههايمان نشسته بده بگو گاهگاهي ضربهاي هم به سرمان بزنند كه يادمان بيفتد خودمان كرديم كه لعنت بر خودمان باد. ما كه چپ و راست ميخوريم دو تا هم از فرشتههاي شما بخوريم كه حداقل يك دردي را دوا كند.
قربان درگاهتان بشوم يك عرض مختصر ديگر هم دارم. يك فكري بكنيد اين انگشت اشاره ما به جاي آنكه سوي ديگران بچرخد گاهي هم سوي خودمان بچرخد. براي شما كه كاري ندارد. نهايتش يك دستكاري ژنتيكي ساده است. شايد اينطوري چشممان باز شود و دنيا و تاريخ بشر و عالم و آدم را براي خوب نبودن زندگيمان محكوم نكنيم. باور كنيد زبانم مو درآورد از بس سر كلاسهايم جملههاي بچهها را تصحيح كردم و جاي عبارت رايج و غلط "اين مردم" (با لحن تحقير بخوانيد) واژه مهجور و از ياد رفته "ما" را گذاشتم.
نامه طولاني شد ببخشيد. ميدانم كار زياد داريد و بايد بقيه نامهها را هم بخوانيد. حرف آخر، درگاه الهي! جانم به فدايتان، اگر هيچكدام از خواستههاي ما را هم برآورده نكرديد اشكالي ندارد. ما عادت داريم فقط تحملمان را زياد كن. من ميدانم، شما هم ميدانيد كه همين سه هزار سال اولش مشكل است. بعدش ميافتيم در سرازيري.
ارداتمند شما، چپكوك
۱۱ نظر:
چپ کوک جان نه تنها سر کلاس ها که باید تو وبلاگستان هم رو ابن قسمت آخر کار کرد. وبلاگ های هموطنان خارج از کشور رو که می خونی باید صبرایوب داشته باشی وقتی "ایرانی "ها (با لحن تحقير بخوانيد)رو توصیف می کنند. همه صفات بد مال ایراتی هاست البته به جز اون آقا یا خانم نویسنده وبلاگ.
"مردم" در کاربرد رایج امروزی همه ی کسانی هستند که در جمع ِحاضر ، نیستند. این دامنه به حدی تنگ شده که حتی در بعضی از جلسات پدر و مادر آدم رو هم شامل نمیشه!
به فاصله ی خیلی دورتر از این موضوع
سال نوی خوبی داشته باشی چپ کوک جان
مرحبا بر دست چپ کوک یا نه بر فکرش
موش كور عزيز شال خيلي خوبي برات آرزو ميكنم
چپ کوک جان
سال نو مبارک! امیدوارم سال آینده سال خوش تری باشه! لطفا به ته-رانی هم سلام برسون و تبریک بگو!
بعید می دونم فارسی متوجه بشه.
"ملت بزرگ ما" هم واقعا باید معلوم شه کیه. معماهای ما که یکی-دو تا نیست.
صفحه مانیتور رو با انگشت سبابه نشونه بگیرید
به جز شصت که یا رو به اسمونه یا تو مشتتونه اون سه تا دیگه به سمت خودتونه
عیدتون مبارک چپ کوک
سلام خیلی با این نامه حال کردم!
راستش ما شفاها هرچه به درگاهشان عجز و ناله کردیم پاسخ نرسید، گویا آنجا صدا به صدا نمیرسید، بدجوری شلوغ بود و همه تا حد پاره شدن حنجره فریاد میکردند، لذا صدای ناتوان ما به جایی نرسید!
فوق العاده بود.
موقع خوندن نمیدونستم به طنزه نوشته بخندم یا به حال خودم گریه کنم.
AZ DARGAHE ELAHI BE NICELADY CHAPKOOK
I read all the received letters and EMs evenSMSs.
Do not complain . You deserve what so ever you have .Nothing more .
You ,like your student are eager to get 100 out of 100 without working hard . I,ve given you all the human and natural resources . Have you been able to use them. Could you? No
you complain about fraud , theft, laziness and.... do you think you are something different ? others can take advantage of you easily .Look at my people in the developed countries . I've given them every thing they need . MOJORITY of them are honest people so I give them rain, snow wealth and my blessing too! they deserve it, I gave you every thing . Others came and grabbed and seized it .
Do not complain .
sorry ! the fereshtegan e Farsibalad ra baraye Eide 2nd be rest ferestadam( albateh ba salary va Eidy moza'af) va man ke na Farsi midanam va na English majboor be typidan shodam .
AZ DARGAHE ELAHI BE NICELADY CHAPKOOK
I read all the received letters and EMs evenSMSs.
Do not complain . You deserve what so ever you have .Nothing more .
You ,like your student are eager to get 100 out of 100 without working hard . I,ve given you all the human and natural resources . Have you been able to use them. Could you? No
you complain about fraud , theft, laziness and.... do you think you are something different ? others can take advantage of you easily .Look at my people in the developed countries . I've given them every thing they need . MOJORITY of them are honest people so I give them rain, snow wealth and my blessing too! they deserve it, I gave you every thing . Others came and grabbed and seized it .
Do not complain .
sorry ! the fereshtegan e Farsibalad ra baraye Eide 2nd be rest ferestadam( albateh ba salary va Eidy moza'af) va man ke na Farsi midanam va na English majboor be typidan shodam
ارسال یک نظر