۲۹ اسفند ۱۳۸۸

عيدانه

سراومد زمستون
دست هايم را در باغچه كاشته‌ام
لبخند انتظارمان را مي‌كشد.

۱۳ نظر:

درخت ابدی گفت...

سال خوبی برات آرزو می کنم.

هوشو گفت...

هوشو...
انشاءالله سال جديد ...
در اين سال ان شاءالله ...
با آرزوي ...

احسان گفت...

با سلام. سال نو رو خدمت شما دوست عزیز تبریک میگم. امیدوارم در سال جدید به اندازه ی همتتون موفق باشید.

یگانه گفت...

سلام دختر جونی
مرسی از تبریک. عید تو هم مبارک. امیدوارم سال آینده ی همه مون دست کم شادتر باشه.
به امید دیدار و سلام و تبریک برای ته-رانی عزیز

ناشناس گفت...

‫شاید گرما بروید!

لیلا گفت...

عید همگی مبارک

نوتلا در نقش سمنو» در سفره اینترنتی در انتظار شما»
www.sofreyeinterneti.com

ميچكاكلي گفت...

سلام. سال نو مبارك.دستانت شكوفه باران،شاليزاران،آشيانه مرغ اميد.

miss X گفت...

دلهامون پر نور شد
سرهامون پر شور شد
به کجا رفتیم ما
که چنین غوغا شد

حمید گفت...

سال نو مبارک
انشالله ترور نشی!

ناشناس گفت...

از درگاه الهی به بانو چپ کوک
ما همه خواسته های شما را میدانیم و پیانهای شما را میخوانیم و بهر کس باندزه اشتهایش نمیدهیم, باندازه لیاقتش میدهیم . اینجا خر تو خر نیست و همه چیز حساب و کتاب دارد . به عده ای عیدی های مضاعف و حتی مربع و مسدس میدهیم چون اکثریت جامعه بر آن محق است .دو نوع حساب داریم . حساب جامعه و حسابهای فردی . اکثریت جامعه را میبینیم .
پرندگان مهاجر سرسبزی را با خود به جایی نمیبرند . آتها به جاهای سرسبز میروند .
چاپلوسی , دزدی, دغل و... جامعه شما را فرا گرفته است . عده ای به ما میگویند که ما دزد نیستیم . در حالیکه میدانیم آنها موقعیت دزدی را نداشته اند . عده ای هم دزدی نمیکنند چون از آبرویشان میترسند پس آنها هم دزد هستند .سرشت شخص باید سالم باشد .
نکته مهم تر از همه آنکه اگر خودتان چاپلوسی کنید و از دیگران ( بویژه رییستان )تعریف و تمجید کنید هیچ برایتان مهم نیست و آنرا بحساب خدمت صادقانه میگذارید ولی اگر همان کار را همکارتان بکند او را پاچه خار می نامید .
دروغ زیاد میگویید . دو دره میکنید و خوشحال از این موضوع . مهمتر آنکه به خودتان هم دروغ میگویید . خودتان را هم دو در میکنید .دروغهای خودتان به خودتان را قبول میکنید .در عالم خیال با دروغهای خودتان به خودتان شخصیت دیگری را برای خودتان میسازید . همیشه از خودتان تعریف و تمجید میکنید .
اگر به جامعه ای نعمات مضاعف و مربع و مسدس میدهم لایق آن هستند .
اگر شاگردان شما به ناحق پاداش میخواهند ؛ شما خودتان هم به ناحق نمره میخواهید .
من در کارم درمانده نیستم و همه چیز را میبینم .

حبسیات گفت...

امروز که از کنار ردیف گل ها و بوته های بهاری رد می شدم و هوا، بوی خاک تازه داشت ، صدای کلاغ های جامانده از پاییز توی گوشم بود و اتفاقا به همین یک خط شعر فکر می کردم و در ذهنم بود که "دست هایم را در باغچه می کارم".
سرم درد می کند امشب و خوابم نمی برد.صدای ماشین ها و خیابان و یک بوق ممتد خفیف می شنوم این جا.اتاق تاریک است و به مناسبت فردا و دروغ سیزده، به قصه ای فکر می کنم که دروغ بود.بله گمان می کنم بشود چیزی نوشت درباره ی یک قصه ی دروغ.
باید چیزی می نوشتم برایتان.سپاس از حضورتان چپ کوک

آیدین فرنگی گفت...

سلام چپ کوک عزیز. امیدوارم روزهای خوش و پر از موفقیتی در پیش داشته باشی. از تاخیر این کامنت ازت معذرت می خوام. در کامپیوتری در دو هفته قبل داشتم اصلا بخش نظرات بلاگ اسپات باز نمی شد و حالا هم نمی دانم این نظر ارسال خواهد شد یا نه. ایمیلی هم از تو ندارم. روی صفحه وبلاگت هم ایمیلی ننوشتی. حالا یا شانس یا اقبال! امیدوارم دستورات لازم برای کامنت نویسی رو درست انجام داده باشم!
تا به زودی

Tata گفت...

سر اومد زمستون؟ واقعاً؟
چرا چس این همه سردمان است و هوا بس ناجوانمردانه سرد است؟
آآآآآآآآآآآآی ی

اما امیدوارم به لبخند.. که یک جایی قایم شده و انتظارمان را می کشد
:)