تا جایی که یادم میآید اولین باری که دست به کاری زدم و خودم توضیحی برایش نداشتم هجده ساله بودم. من تا سال چهارم دبیرستان دختر حرفشنوی ساکتی بودم که سهم لذتش از زندگی را از کتابها و به خصوص از حل کردن مسائل ریاضی و فیزیک میگرفت. سال آخر همه منتظر بودند در کنکور بدرخشم و با رتبهای طلایی پا به شریف بگذارم اما در یکی از روزهای نه چندان سرد آبان ناگهان سر کلاس جبر به این نتیجه رسیدم که دیگر هیچ علاقهای برای رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل در رشته فیزیک که چهارسال بود هیجانزده از آن حرف میزدم ندارم. تلاش خانواده و مدیر مدرسه برای فهم اینکه چه بلایی بر سرم آمده به جایی نرسید. خودم هم از ماجرا سر در نمیآوردم. نه خسته شده بودم، نه از کنکور ترسیده بودم و نه خبری از افسردگی بود. کتاب میخواندم. لذت میبردم. فقط اصرار میکردم که دانشگاه رفتن و فیزیک خواندن اتلاف وقت است بیآنکه بتوانم زندگی مفید را در مقابل این «اتلاف زندگی» تعریف کنم. در نهایت از آنجایی که برنامه دیگری نداشتم و نمیتوانستم استیصال پدرم را ببینم، طبق برنامه قبلی برای فیزیک خواندن وارد دانشگاه شریف شدم و پنج سال بعد با مدرکی که بر «موفقیت اجتماعی»ام صحه میگذاشت فارغالتحصیل شدم. اما آن شورش ناگهانی هجده سالگی نه تنها فروکش نکرد که دوره جدیدی را در زندگی من رقم زد. دورهای پر از رفتارهای متناقض. بر تفکر علمی تاکید داشتم اما عاشق ادبیات بودم. ساعتها وقتم را در هر گالری نقاشی میگذراندم اما اگر کسی به من میگفت نقاش هستی، به من برمیخورد. بچههای شمالشهری را لوس، از خودراضی و کمسواد میدانستم اما خودم یکی از آنها بودم. در سلف دانشگاه غذا میخوردم. کم خرید میکردم اما وقت خرید سراغ گرانترین بوتیکهای تهران میرفتم. گرفتار یک جور ناسیونالیسم افراطی بودم اما دلم برای آمریکا و آمریکایی شدن ضعف میرفت. موسیقی کلاسیک گوش میدادم و لباسهای کلاسیک میپوشیدم اما در ذهنم خودم را هیپیای میدیدم که کولیوار زندگی میکند. هر هفته با چند دانه خرما و یک شیشه آب دوازده ساعت کوهنوردی میکردم اما اراده نمیکردم بروم و تصدیق رانندگیام را بگیرم.
اینها گوشهای از سادهترین تناقضهایم بود. تناقضهایی که مرا در نگاه بعضی از آدمهای اطرافم به موجودی ترسو، تنبل، عیاش، و بیبرنامه تبدیل کرده بود. تنها خودم میدانستم همه این صفاتی که به من نسبت میدهند معلول عللی بود که باید دانسته میشد.
تلاش برای فهم «خود» ناآرام ناراضیای که در هجده سالگی سر برآورده بود زمینهساز سفر اکتشافی پانزده سالهای شد که در نهایت مرا به طراحی و برگزاری دورههای نوشتندرمانی رساند. در طول این پانزده سال زیاد خواندهام، زیاد فکر کردهام و تجربیات مشابه دیگران را رصد کردهام و سعی کردهام بفهمم چرا گاهی ما آنطور که پیشبینی میکنیم پیش نمیرویم یا چرا گاهی علیرغم آنکه ظاهرا مطابق خواستهمان پیش میرویم احساس رضایت و شادی نمیکنیم.
دورههای نوشتندرمانیای که من برگزار میکنم ریشه در مطالعاتم و دستآوردهای شخصیام در حوزههای فلسفه، روانشناسی، ادبیات و فرهنگشناسی دارد. این دوره، دوره نویسندگی نیست، دوره رواندرمانی هم نیست. دوره فکر کردن به خود از طریق یک نوشتن جهتدار است. نوشتن در شیوه خاص این کلاس راهی برای عبور از سانسورهای شخصی و رسیدن به انکارشدههای دنیای فردیست. به این ترتیب دوره به شما کمک میکند از طریق نوشتن فکر کنید به اینکه در کجای جهان ایستادهاید. بستری که در آن بزرگ شدهاید و تجربیات شخصی زندگیتان چه هویتهایی برای شما ساختهاند. ترسهایتان و خشمهایتان چطور مانع یا عامل رفتارهای شما میشوند. تصویرتان از آینده چیست و اگر مبهم و نامعلوم است چرا و چطور میتوانید آن را شفاف کنید. چه چیزهایی را در زندگیتان انکار میکنید و چرا. و بالاخره چطور میتوانید بر بیعملیهاتان غلبه کنید.
من پیش از شروع هر دوره یک جلسه معرفی رایگان برگزار میکنم. مسیری که میروم و کارهایی که میکنم برای خودش پایگاهی در فلسفه نوشتن و در روانشناسی دارد اما تماما بر تئوریهای روانشناختی و نظریههای فلسفی متکی نیست. در جلسه معرفی هم از آن زمینههای علمی میگویم و هم از اینکه دوره چطور و با چه ساز و کاری برگزار میشود. ادعا ندارم میتوانم به همه کس با هر میزان پیچیدگی شخصیتی و روانی کمک کنم، اما تجربه هجده دورهای که تا به حال برگزار کردهام میگوید اگر کسی به قصد کمک به خودش آمده باشد از دوره نوشتندرمانی دست پر بیرون میرود. ادعا دارم میتوانم کمکتان کنم بفهمید در کجای زندگیتان ایستادهاید. بفهمید چه میخواهید. بفهمید چرا نمیتوانید بفهمید چه میخواهید، چرا اگر میدانید چه میخواهید حرکت نمیکنید یا اگر حرکت میکنید چرا پیشرویتان راضیتان نمیکند. ادعا دارم این دوره کمکتان میکند تا حد زیادی بدانید با خودتان و جامعهتان چند چندید و بعد برای ادامه راهتان تصمیم بگیرید.
دوره فعلی دوره شرکت حضوریست. دورههای آنلاین گاهگاهی برگزار میشود. اگر خارج از ایران یا تهران زندگی میکنید و مایلید در دوره بعدی آنلاین شرکت کنید ایمیل بزنید و حتما ذکر کنید از کجای دنیا شرکت میکنید. تعداد و محل اقامت حدودی داوطلبین به من امکان میدهد بهترین زمان مناسب را برای دوستان دورههای آنلاینی تنظیم کنم. دورههای آنلاین معمولا روزهای شنبه یا یکشنبه برگزار میشود.
در مورد نوشتندرمانی در کانال چپ کوک به آدرس chapkook@ و در همین وبلاگ نوشتهام. مفصلترین نوشتهام پروندهایست که درباره نوشتندرمانی و فرمهای مختلف آن با نام «بنویس! حالت بهتر میشود» برای همشهری داستان اردیبهشت ۹۴ تنظیم کردم و میتوانید بخشی از آن را در سایت مجله بخوانید و نسخه مجله را هم از دفتر مجله تهیه کنید. نکته آخر اینکه این دوره محدودیتهایی دارد. اول اگر زیر ۲۱ سال یا بالای ۵۰ سال هستید، این دوره کارایی چندانی برای شما ندارد. دوم اگر گرفتار یک آسیب روانی جدی شدهاید یا شده بودید که به درمان نیاز دارد این دوره مناسب شما نیست و کارکردی معادل رواندرمانی ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر